
راهی که «یونس نوفرستی» از مسجد تا شهادت پیمود
روابط عمومی ستاد هماهنگی کانون های فرهنگی هنری مساجد خراسان جنوبی؛ در روزگار پرآشوبی که جهان اسلام با ظلم و جنایت بیپایان رژیم صهیونیستی مواجه است، نام و یاد شهدا همچون فانوسی روشن، مسیر حقطلبی، عدالتخواهی و مجاهدت را برای ملت ایران روشن نگه داشته است.
پنجشنبهها، فرصتی مغتنم است تا به یاد و خاطره عزیزانی بنشینیم که در مسیر دفاع از اسلام، انقلاب و امنیت ملی، جان خود را فدای آرمانهای بلند الهی کردند. این پنجشنبه، به نام شهید یونس نوفرستی مزین میشود؛ جوانی مؤمن، غیور، خوشفکر و متعهد که در حمله جنایتکارانه رژیم صهیونیستی به تهران به درجه رفیع شهادت نائل آمد و نام خود را در زمره شهدای مظلوم و آسمانی انقلاب اسلامی ثبت کرد.
در این ایام که دشمنان اسلام با ابزار جنگ نرم و سخت در پی تضعیف روحیه ملت ایراناند، خون شهیدان و صلابت خانوادههای ایشان، بار دیگر ما را به صبر، پایداری و پیروی از ولایت فرا میخواند. شهید نوفرستی از آن دست جوانانی بود که از کودکی در دامان قرآن و مسجد پرورش یافت، دل در گرو ارزشهای الهی داشت و در مسیر ولایت، جان خویش را فدا کرد. او نهتنها یک نظامی مؤمن و انقلابی، بلکه فرزند مسجد، خدمتگزار مردم، یار همیشگی مستضعفان و عاشق اهلبیت علیهمالسلام بود.
این گزارش، روایتی صمیمی و صادقانه از زبان پدر و مادر این شهید عزیز است. روایتهایی که نهتنها بازگوکننده خاطراتی شخصی، بلکه نمایانگر عمق ایمان، تربیت دینی، و آرمانگرایی جوانان نسل امروز انقلاب است. امید که این بازخوانی، چراغی باشد برای نسل جوان و تذکاری برای همه ما که «راه شهدا» همچنان جاریست و مسئولیت ما در قبال آن، بیپایان.
در پی حمله جنایتکارانه رژیم صهیونیستی به تهران که منجر به شهادت جمعی از فرزندان غیور ایران اسلامی شد، شهید یونس نوفرستی نیز در زمره شهدای این واقعه قرار گرفت.
خانواده این شهید والامقام در گفتوگویی با روابط عمومی کانون مساجد، از زندگی، ویژگیهای شخصیتی، مسیر انتخابی، و لحظات پایانی فرزند خود سخن گفتند.
*تولد و دوران کودکی شهید نوفرستی از زبان پدر
محمدحسن نوفرستی، پدر شهید، با اشاره به ویژگیهای خاص فرزندش از بدو تولد گفت: یونس متولد مردادماه سال ۱۳۷۷ بود. از همان روزهای ابتدایی تولد، حرکاتش با سایر نوزادان متفاوت بود. گویی بلندپرواز بود و همیشه تمایل داشت پیشرو باشد. حتی در دوران کودکی نیز کارهایی انجام میداد که همسن و سالهایش از عهدهاش برنمیآمدند.
وی ادامه داد: در مسیر زندگیاش، همواره به دنبال الگوبرداری از شهدا بود. حتی موضوع پایاننامهاش در دانشگاه را به زندگینامه شهدا اختصاص داده بود. لباس رزم را با اراده خود انتخاب کرد و مادرش نیز با افتخار آن را بر قامتش پوشاند.
*قرآن، مسجد، و انس با معارف دینی
مادر شهید نوفرستی، با اشاره به انس دیرینه فرزندش با قرآن و مسجد، بیان کرد: از همان کودکی در جامعهالقرآن مشغول به حفظ قرآن بود و تا پایان دبستان، بخش قابل توجهی از قرآن را حفظ کرده بود. هر جا صدای اذان میشنید، بیدرنگ به سمت مسجد میرفت و نماز میخواند.
وی افزود: در مسجد فعالیت زیادی داشت. افطاری دادن، آشپزی برای مسجد، نظافت و تجهیز مسجد، همه بخشی از فعالیتهای مستمر او بود. تا حدی که حتی کولر برای مسجد تهیه کرد و در گرمای شدید برای رفاه نمازگزاران تلاش میکرد.
*ورود به سپاه پاسداران با اراده شخصی
پدر شهید درباره مسیر شغلی یونس گفت: ورودش به سپاه با خواست خودش بود و من فقط پشتیبان انتخابش بودم. او نان ولایت را خورده بود و با تمام وجودش پایبند به مسیر پاسداری بود. من هیچگاه مانعی برایش ایجاد نکردم.
وی افزود: در پنجسالگی در جلسهای خصوصی، در حضور رهبر معظم انقلاب شرکت کرد. ایشان دست بر سرش کشیدند و از همانجا بهنوعی تأیید شد. از همان کودکی با وضو شیر میخورد؛ اگر بدون وضو به او شیر داده میشد، نمیپذیرفت. ویژگیای خاص و منحصر به فرد در میان فرزندانم داشت.
*آخرین مأموریت و دگرگونیهای معنوی پیش از شهادت
پدر شهید درباره آخرین مأموریت او چنین گفت: مدتی در تهران و مشهد دوره آموزشی میدید. آخرین بار که به تهران رفت، گفت برای مدت کوتاهی میرود اما شش تا هفت ماه طول کشید. آخرین باری که او را بدرقه کردیم، تمام خانواده به فرودگاه رفتیم. گویی خود میدانست که این آخرین سفر است.
وی ادامه داد: در آخرین روزها، رفتارش متفاوت شده بود؛ مهربانتر، صبورتر و آرامتر شده بود. آخرین تماسمان هم با دلی نگران همراه بود. وقتی خبر حمله به تهران پخش شد، دلنگران شدم. تلفن همراهش خاموش بود، و با پیگیری از اقوام و دوستان نیز پاسخی نگرفتیم. نهایتاً تأیید شد که یونس در حمله رژیم صهیونیستی به شهادت رسیده است.
*احساس مادر شهید در لحظات پس از شهادت
مادر شهید نوفرستی با صدایی پر از بغض گفت: وقتی شنیدم حمله شده، حس کردم تشییع جنازهاش جلو چشمم است. دلم میخواست بشکنم، اشک بریزم. لحظهای آرام و قرار نداشتم. وقتی پسر داییاش تماس گرفت و گفت: «میخوام بیام خونتون»، دیگر مطمئن شدم. یونس شهید شده بود. تا آخرین شب، دائم تماس میگرفت، جویای حال پدر، مادر و برادرش بود.
وی با تأثر ادامه داد: دعای عرفه سال گذشته مسئول صوت مسجد بود، در آشپزخانه موکب کمک میکرد، پدرش کنارش بود. امسال که موکب نداریم، دلتنگیام بیشتر است. هر گوشهای از مسجد، خاطرات یونس را زنده میکند.
*فعالیت های جهادی و خدمات اجتماعی شهید
پدر شهید گفت: یونس همیشه در مسجد فعال بود. چه در کار فرهنگی، چه در خدمات و آشپزخانه، همیشه داوطلب بود. گاهی حتی کلید ماشین را میگرفت تا پیرمردها و پیرزنها را تا خانهشان برساند. کمک به دیگران برایش اولویت بود. همیشه نماز اول وقت میخواند، زیارت عاشورا در برنامه روزانهاش بود و حافظ بخشی از قرآن کریم بود.
*پیام پدر و مادر شهید به ملت ایران
در پایان گفتوگو، پدر شهید چنین اظهار داشت: به حول و قوه الهی، این غده سرطانی صهیونیستی از صفحه روزگار محو شود. به فرموده رهبر معظم انقلاب، ما منتظریم تا کمتر از ۲۵ سال، این رژیم جعلی نابود شود. ما از خون فرزندانمان نمیگذریم و پشتیبان ولایت و نظام اسلامی هستیم.
مادر شهید نیز گفت: من هم مانند مادران دیگر شهدا، از خدا میخواهم صبر زینبگونه نصیبمان کند. از همه میخواهم برای شادی روح شهدای عزیز و پیروزی اسلام دعا کنند. ما راضی به رضای خداییم، اما دلتنگی جای خودش را دارد.
کلام پایانی
شهید یونس نوفرستی، جوانی از خطه بیرجند، نمونهای کامل از تربیت دینی، خدمت بیمنت و عشق به ولایت بود. مسیر زندگیاش از آغاز تا شهادت، الگویی برای جوانان این سرزمین است. یادش گرامی و راهش پررهرو باد.